فرقی نمیکند امروز، «دانشجویان پیرو خط امام»، همان بالارفتگان از دیوار سفارت آمریکا؛ یا بهعبارتی دقیقتر، تسخیرکنندگان لانهی جاسوسی، چه حسی راجع به آن کنش انقلابی داشته باشند! ما از آن ها به «غایت» متشکریم... اما چرا؟ ما چه پدرکشتگی با ایالات متحده داریم؟ مشکل از کجا شروع شد؟ چرا هیچگاه یک تعامل واقعی میان ما و «ابر قدرت» شکل نگرفت؟
پاسخ را باید در همین پرسش جستجو کرد؛ آنجا که قدرتی درجه اول، در نظام بین المللی بنیان گذاشته شده بر مبانی «مادی»، خود را محق و مستحق فرمانبری دانسته و هیچگونه ساز مخالفی را بر نتافته و هر گرایش، جنبش، حزب یا شخصیتی که به شکل مستقیم یا غیر مستقیم، کسب، حفظ و توسعهی منافع و علائق آمریکایی در سراسر گیتی را به چالش میکشد، به هر روشی که شده، باید از میان برداشته شود. از اینرو، هر صدای مخالف یا دست کم، منتقدی از ایالات متحده که در هرگوشه از جهان شنیده میشود، صرفا از این جهت است که به هر دلیلی، آمریکا موفق به خفهکردن آن نشده است و نه اینکه نخواسته باشد...
در واقع، امپراتور در نظام امپریالیستی، رابطه «برّه» و «گرگ» میخواهد یا «گاو شیرده» و «گاودار»! در این میان، ما نخواستیم جزئی از گروه برّهها یا چون نمونههای معاصر، گاو شیرده یانکیها باشیم و مشکل از همینجا شروع شد. ما خود را به سرچشمهی بینهایت قدرت متصل یافتیم و آنگاه که ندای توحید «خمینی کبیر»، به شعار روزمره انقلابیون از 1342 تا به همین امروز بدل شد، «عمو سام» فهمیده بود که «این یکی فرق می کند!»
ما برای کوتاه کردن دست مستکبران و استثمارگران از ایران عزیز خود، ابهت شیطان را لگدمال کردیم و بابت آن، دستبوس دلیرمردان و شیر زنانی هستیم که این صفحه از تاریخ را به نام خود رقم زدند و امامی که پشت فرزندان خود ایستاد و اجازه ی قربانی کردن این دستاورد بزرگ را نداد و امروز، ماییم و 13 آبانهایی دیگر! آنجا که لازم است کمر همت بسته و یک بار برای همیشه، سفارت ناکارآمدی و ناامیدی، سفارت اختلاف و تفرقه، سفارت نگاه به بیرون و غفلت از خود را تسخیر کنیم که همانا، شعبههای دیگر همان لانهی شیطانیاند.
فراموش نمیکنیم جنایات مستمر آمریکای جنایت پیشه علیه مردم ایران؛ از کودتای 28 مرداد تا همدستی و هم پالگی با ساواک در علیه مردم ایران در جریان انقلاب، از پناه دادن به شاه خائن تا بلوکه و سرقت داراییهای ملی ایرانیان؛ از حمایت همهجانبه از رژیم بعثی در جنگ علیه مردم ایران تا حصر اقتصادی و تحریم؛ تا همین خباثت اخیر و حملهی مستقیم به خاک ایران! فراموش نمیکنیم و نمیبخشیم و ذیل راهبرد اساسی «باید قوی شویم»، با تکیه بر اصل اصولی اتحاد، روزگاری را به چشم خواهیم دید که جمهوری اسلامی ایران باقی است و استوار و آن لحاف پنجاه تکه، از هم گسسته؛ باذن الله...




نظر شما